جدول جو
جدول جو

معنی اندرز دادن - جستجوی لغت در جدول جو

اندرز دادن(مُ)
نصیحت کردن. پند گفتن. (فرهنگ فارسی معین) :
مرا نزد تو او فرستاده است
بسی پند و اندرزها داده است.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
اندرز دادن
نصیحت کردن، پند گفتن
تصویری از اندرز دادن
تصویر اندرز دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندام دادن
تصویر اندام دادن
کنایه از آراستن، نظم و ترتیب دادن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
نظم دادن. مرتب ساختن. آراستن. (فرهنگ فارسی معین). خوش اسلوب و خوش ترکیب ساختن. (آنندراج). اصلاح کردن:
ز الزام پیاپی مدعی ملزم نمی گردد
اگر صدسال اندامش دهی آدم نمی گردد.
صائب (از آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(مُ هََ رَ)
نصیحت کردن. پند دادن. (فرهنگ فارسی معین).
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندز دادن
تصویر اندز دادن
نصیحت کردن پند گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندام دادن
تصویر اندام دادن
نظم دادن مرتب ساختن آراستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندرز کردن
تصویر اندرز کردن
نصیحت کردن پند دادن توصیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندام دادن
تصویر اندام دادن
((~. دَ))
نظم دادن، شکل دادن
فرهنگ فارسی معین